به گزارش گلستان ما ؛ با آرام شدن نسبی فضای سیاسی و رسانه ای کشور پس از گذشت چند روز از انتشار بیانیه جعلی منسوب به انصار حزب الله گرگان و انتشار گسترده این بیانیه و واکنش ها و بازتاب های گوناگون به آن و بخصوص موج سواری و غوغا سالاری مرسوم از سوی رسانه های افراطی اصلاح طلب ، هر روز ابعاد جدیدی از این موضوع روشن و بر ملا می شود .

در تازه ترین مطلبی که ابهامات زیادی از هماهنگی های اولیه ، دلیل صدور ، چگونگی انتشار ، انسجام در پوشش رسانه ای ، اهداف مد نظر ، مصاحبه هدفمند با سید حسن خمینی  و ... حکایت از یک سناریوی سیاسی رسانه ای خاص دارد که مسائل را بسیار عمیق و پیچیده تر از صدور یک بیانیه ساده مجعول و انتشار در یک سایت محلی نشان می دهد .

در ادامه به تحلیل روند رسیدن به زمان و چگونگی و اهداف استانی و ملی انتشار این بیانیه جعلی پرداخته می شود .

شروع آرام و تدریجی ماجرا

در روز 20 دی ماه 93 در اقدامی تعجب بر انگیز محمود ربیعی مسئول ستاد میرحسین موسوی در سال 88 در گرگان به عنوان مشاور سیاسی دکتر حسن صادقلو استاندار گلستان منصوب شد و به یکبار تیتر خبری " محمود ربیعی مشاور استاندار گلستان شد " در فضای سیاسی رسانه ای کشور و استان انعکاس یافت .

بسیاری از تحلیل گران و کارشناسان سیاسی اجتماعی این انتصاب ساده و تا حدودی نمادین را شروع عملیاتی و آغاز اجرای یک سناریوی پیچیده سیاسی با توجه به در پیش بودن 2 انتخابات مهم در سال 94 عنوان کردند و تداوم این ورود اولیه تا نفوذ در ارکان اصلی تصمیم گیری در استانداری گلستان خبر دادند .

تشکیل مجمع مشورتی اصلاح طلبان گلستان و چند تشکل جوانان اصلاح طلب تابعه و برگزاری محافل و جلسات گوناگون به بهانه های مختلف و نزدیک شدن و کانال زدن مجامع قدرت در سطح استان و نهاد ریاست جمهوری و برخی احزاب کشوری به تحولات سیاسی در استان سرعت بخشید .

جدی شدن سریع ماجرا

زمان زیادی از این انتصاب به ظاهر ساده نگذشت که تحلیل ها و دیدگاه های ارائه شده از سوی کارشناسان به سرعت حالت واقع به خود گرفت و حدود 3 ماه بعد حکم ربیعی از مشاور استاندار به معاون استاندار ارتقاء یافت و انتشار تیتر خبری دیگری با عنوان " محمود ربیعی معاون استاندار گلستان شد " فضاهای رسانه ای و سیاسی استانی و کشور را در بر گرفت و حتی انتشار مطلبی با عنوان " رئیس ستاد انتخاباتی یکی از سران فتنه معاون استاندار گلستان شد / استانداری که خطوط قرمز را در می نوردد! " از گرایش استاندار گلستان به مجمع مشورتی اصلاح طلبان و درنوردیده شدن خطوط قرمزنظام یعنی فتنه حکایت داشت .

این انتصاب در محافل و مجامع گوناگون مخالف و موافق با واکنش های مختلفی روبرو گردید و در حالیکه همه مجموعه های مدعی اصلاح طلبی از این انتصاب ذوق زده و فوق العاده مسرور بودند که بالاخره در سالی بسیار مهم و سرنوشت ساز برای آنان ، جا پایی محکم و قابل اعتنا در استانداری گلستان بدست آورده اند و گاها از این انتصاب به عنوان بهترین فتح الفتوح پس از روی کار آمدن دولت یازدهم برای جریانات اصلاح طلب استان یاد می کردند ، اما مجموعه های اصولگرا و معتدل این انتصاب را حرکتی در جهت تحقق تئوری رحم اجاره ای بودن دولت روحانی برای اصلاح طلبان قلمداد می کردند .

این نکته نیز در مطلبی با عنوان " شباهت حکم انتصاب ربیعی به بیانیه لوزان / ربیعی بعد از انتخابات خبرگان و مجلس استاندار گلستان می شود! " در سایت گلستان ما منتشر شد و به روشنی و شفافیت به برررسی ابعاد گوناگون این انتصاب پرداخت .

به نظر می رسد فضای سنگین سیاسی ایجاد شده در لایه های مختلف استانی و خواص و نخبگان و جریانات موثر سیاسی و احتمالا کاهش از دامنه اعتراضات منتقدین ، مراکز تصمیم گیر و هدایت گر این گرایش سیاسی در تهران و استان حلقه های اجرایی خود را به اتخاذ راهکاری برای برون رفت از این معرکه رهمنون شد که می تواند به عنوان یک وجه برای صدور بیانیه مجعول مد نظر قرار گیرد .

مراسم یاک 40 و هزاران اما و اگر ، سمت دیگر ماجرا

در همین روزها و در پایان یکی از جلسات شورای شهر گرگان خبر تایید مصوبه ای که حکایت از حمایت مالی 30 میلیون تومانی از برگزاری مراسم یاک 40 داشت به یکباره فضای رسانه ای و سیاسی - اجتماعی استان را به خود جلب کرد ، مصوبه ای که با مخالفت و انتقاد شدید چند تن از اعضای شورا در همان جلسه روبرو شده بود .

در روزهای بعد ، انتقادات به این حمایت مالی ابعاد گسترده تری به خود گرفت و از جهاتی گوناگون به آن اعتراض می شد . موارد از قبیل : اختصاصی بودن مراسم ، سوء استفاده سیاسی - انتخاباتی از مراسم ، عدم حمایت مالی شهرداری و شورا از برنامه های مشابه و حتی مهمتر ، برگزاری 14 ساله مراسم در گرگان ، برخی سخنان نامناسب علی مطهری در سال گذشته و ... .

این مساله تا جایی پیش رفت که گاها به ابعاد پشت پرده برگزاری این مراسم در محافل و مجامع خصوصی مختلف پرداخته می شد و تحلیل های گوناگونی نیز به سطح عموم ارائه می گردید و در یکی از همین موارد سخن از دعوت هدفمند از حجه الاسلام والمسلمین ناطق نوری و یا حجه الاسلام والمسلمین سیدحسن خمینی برای سخنرانی در مراسم یاک 40 در سال جاری عنوان گردیده بود .

دعوت از این چهره های شاخص کشوری از این جهت خاص و هدفمند مطرح شده بود که هر دو نفر این بزرگواران از علاقمندان و چهره های مورد توجه آیت الله نورمفیدی بودند و به این ترتیب حمایت کلی نمایندگی ولی فقیه در استان با مراسم و سخنران آن جلب می شد و برخی اعتراضات به سخنان سال گذشته علی مطهری در حضور آیت الله نورمفیدی که بدون اینکه یک کلمه سخنی از این نمایندگان مرحوم به زبان بیاورد ، در جان مایه سخنان خود موضوع داشتن حق انتقاد به رهبری و نقد ولی فقیه را به مطرح کرد .

این در حالی بود که فردای همان روز ، خطیب جمعه گرگان با انتقاد شدید از منتقدین تیم مذاکره کننده هسته ای ، آنان را کسانی که بی جهت دلواپسند خطاب کرده بود .

از جهت دیگری هم هدفمند بودن دعوت  از آقایان ناطق نوری و سیدحسن خمینی خودنمایی می کرد و آن اینکه ، بانیان این مراسم در طول این سالها از برگزاری مراسم یاک 40 به تداوم و تقویت حیات سیاسی خود پرداخته و در سالهای خاصی نیز از ثمرات این برنامه برخوردار گردیده بودند و قطعا سال 94 نیز یکی از همان سالهای پر محصول از برگزاری این میتینگ بزرگ سیاسی برای انتخابات مجلس شورای اسلامی خواهد بود و آمدن یکی از 2 نفر میهمان مدنظر بعنوان سخنران این مراسم بر وجه سیاسی آن در حوزه انتخابات خبرگان نیز می افزاید .

از این منظر هم ، منحرف کردن افکار عمومی از حواشی و مسائل مختلف مرتبط با این مراسم می توانست دستمایه اتخاذ راهکاری برای برون رفت از این انتقادات باشد و این مساله هم می تواند به عنوان وجه دوم برای صدور بیانیه مجعول قرار گیرد .

آمدن کولایی ، تکمیل کننده حلقه های استانی ماجرا

در همین حال و بلافاصله پس از انتصاب محمود ربیعی به یکباره خبر سفر دکتر الهه کولایی در شبکه های اجتماعی و برخی رسانه های استانی منتشر شد و حکایت از حضور این تئوریسن اصلاح طلبان و مرجعیت فکری فتنه 88 به دعوت یکی از چندین تشکل تحت عناوین مختلف جوانان اصلاح طلب در سالن اجتماعات محیط زیست گلستان در 6 اردیبهشت ماه خبر می داد .

مهمترین هدف و دستاورد مد نظر از سفر کولایی به گرگان تلاش برای ایجاد انسجام و یکپارچگی در میان گروه های مختلف با دیدگاه اصلاح طلبی و کسب آمادگی برای چگونگی ورود در 2 انتخابات مهم در اسفند ماه 94 است که در اصل با نظر مجمع مشورتی اصلاح طلبان گلستان که محمود ربیعی نیز عضو شورای مرکزی آن است صورت می گیرد .

پرداختن به این مساله به جنبه ملی تحرکات اصلاح طلبان و هماهنگی های کشوری آنان برای تاثیر گذاری در فضای سیاسی و رسانه ای بر می گردد .

اصلاح طلبان و برجسته سازی مجدد حادثه شیراز

مراکز اصلی تصمیم گیری و جریان سازی اصلاح طلبان که در طول سالهای متمادی پس از دوم خرداد 76 ، همواره از مسائل و حوادث ریز و درشت کشور به نفع جریان متبوع خود بهره گیری حداکثری سیاسی می کند و گاها به جریان سازی های کاذب دست می زند در ماجرای به وجود آمده در شیراز در پی حضور علی مطهری با توجه به موقعیت زمانی آن نتوانست بهره چندانی ببرد .

این مجموعه به دنبال فراهم شدن و یا فراهم آوردن فرصتی مناسب بود تا ضمن برجسته سازی مجدد ماجرای شیراز ، مساله ای جدید در کشور رقم بزند و با راه اندازی جنجال و غوغاسالاری معمول خود ، فشار مضاعفی بر وزارت کشور وارد کند و از طرفی به تخریب چهره نیروهای حزب الله بپردازد و گویا برجسته سازی مجدد حادثه شیراز می تواند وجه سوم و صدور این بیانیه مجعول محسوب گردد .

فشار مضاعف به وزیر کشور توأم با تخریب وجهه حزب الله

 موضوع وقوع حادثه شیراز برای علی مطهری و مصادف شدن آن با روزهای پایانی سال 93 ، گویا مجال کافی را به جریانات سیاسی رسانه ای افراطی اصلاح طلب نداده بود تا با فضاسازی های کاذب و هیاهوهای دلخواه به بهره گیری های معمول سیاسی بپردازد و به قول معروف با ایجاد آبی گل آلود ماهی های مد نظر خود را شکار کند .

اتتق فکر این جریان خاص پس از نوروز 94 همواره مترصد فرصتی مناسب بود تا با فراهم شدن و یا احیانا ایجاد سوژه ای جدید از این دست ضمن بهره برداری مناسب از آن به احیا و برجسته سازی مجدد حادثه شیراز پرداخته و ضمن ایجاد فشار مضاعف بر وزیر کشور ( که بر اساس نظر آنان انتخاب نشده و مطابق میل آنان نیز رفتار نمی کند ) در سالی که این وزارت برگزاری 2 انتخابات مهم و حساس را بر عهده دارد از همه نیروهای حزب الهی و انقلابی انتقام بگیرد و به تخریب وجهه آنان در کشور بپردازد .

از برجسته سازی مجدد ماجرای شیراز ، فشار مضاعف به وزیر کشور توأم با تخریب وجهه حزب الله می توان به وجه دیگر ملی و استانی برای صدور همان بیانیه جعلی اشاره نمود .

با عنایت به موارد فوق الذکر به نظر می رسد این بار در یک اقدام پیچیده و چند وجهی با انجام پاره ای هماهنگی های استانی و ملی سبب شود تا ماجرایی عجیب را رقم زده شود تا از بروز آن چند محصول دلخواه استانی و ملی برای جریان افراطی سیاسی رسانه ای اصلاح طلب حاصل شود .

انتشار بیانیه مجعول در قالبی خاص

مطالعه و مرور متن بیانیه منتسب به انصار حزب الله گرگان و تحلیل دقیق مفاد آن به خوبی حکایت از نگارش هدفمند بند بند بیانیه مذکور با توجه به نیازهای استانی و ملی مد نظر جریانات افراطی اصلاح طلب دارد .

گویا بیانیه مذکور تلاش داشته در شکل ظاهری و محتوا از همان قالب بیانیه های قبلی مربوط به انصار حزب الله استفاده کند ، با این تفاوت که در متن آن نکاتی ظریفی را درج نماید که قابلیت استفاده های سیاسی و رسانه ای ملی و استانی را به خوبی فراهم آورد .

اسم آوردن از آقایان ناطق نوری و سیدحسن خمینی ، اشاره ضمنی به حادثه شیراز و هشدار برای جلوگیری از تکرار آن ، بیان فراز مهم سخنان علی مطهری در مراسم سال گذشته یاک 40 در گرگان ، شائبه پررنگ انتخاباتی بودن مراسم یاک 40 سال جاری ، هشدار به شورای شهر و شهردار و بانیان مراسم ، طرح درخواست از فرماندار گرگان و... برخی از نکات موجود در متن کوتاه بیانیه منتشر شده است .

انعکاس رسانه ای مشکوک بیانیه جعلی

انعکاس کشوری گسترده صدور بیانیه مجعول در فاصله کمتر از چند ساعت پس از انتشار آن در برخی سایت های استانی که با گزارش روزنامه شرق آغاز شد و همین گزارش با تیترهای متفاوت ولی با همان مضمون ثابت به سرعت در سایر رسانه های افراطی اصلاح طلب منتشر گردید و به یکباره سوژه اول تمامی آنها اعم مکتوب و مجازی قرار گرفت .

این سوژه جدید که به نوعی صرفا در قالب یک بیانیه مجعول بود و با ماجرای حادث شده در شیراز بسیار متفاوت بود از منظر دیگری اهمیت داشت و آن قرار داشتن معنادار نام آقایان ناطق نوری و سیدحسن خمینی در آن بود تا با استفاده حداکثری از ارزشهای خبری شهرت و استثناء ، تمامی توان مطبوعاتی و رسانه ای خود را در راستای بهره گیری از این سوژه بکار بگیرند .

اما در فضای رسانه ای استان هم صرفا چند سایت محلی همسو با رسانه های اصلاح طلب ملی ، به پوشش و واکنش معنادار نسبت به بیانیه مذکور پرداخته و در راستای سایر اهداف مدنظر این جریان سازی مشکوک رسانه ای گام برداشتند که می توان به انتشار اصل بیانیه ، گفتگو با فرماندار سابق گرگان ، مصاحبه با یکی از نمایندگان مجلس ، نقد بیانیه منتسب به انصار حزب الله ، درخواست به مناظره ، درج تکذیبیه بیانیه ، گفتگو با برخی فعالین سیاسی و رسانه ای همسو و ....،  در این رسانه ها اشاره کرد .

پرسیدن سوالی هدفمند از سیدحسن خمینی ، شاه بیت ماجرا

در نقطه اوج این غوغاسالاری سیاسی - رسانه ای چند منظوره استانی و ملی ، در عصر روز چهارشنبه 2 اردیبهشت ماه در پایان حضور و بازدید حجه الاسلام والمسلمین سیدحسن خمینی در محل پرتال امام خمینی(ره) و بازدید از بخش های مختلف سازمان پرتال ؛ یکی از خبرنگاران اصلاح طلب حاضر در محل مراسم با پرسیدن هدفمند سوالی در خصوص اطلاعیه منتسب به گروهی در استان گلستان که تهدید به ایجاد حادثه ای مشابه شیراز در صورت سفر وی به این استان ، پاسخ کوتاه وی به این سوال را به عنوان تیتر اصلی صدها رسانه مجازی و مکتوب و ماهواره ای همسوی با جریان سیاسی مدنظر خود تبدیل کرد .

سیدحسن خمینی در پاسخ کوتاه خود به این پرسش گفت : " نمی‌دانستم که این برنامه وجود دارد و قصد سفر هم نداشتم ، اما اگر برنامه ی سفری بود، با چنین تهدیداتی سفرم را به هم نمی زدم و مطمئن هستم مردم و علاقه مندان امام به گونه ای هستند که این جریانات افراطی بسیار کم عدد را سر جای خود می نشانند.

وی با بیان اینکه به نظرم این امور را وزارت کشور باید پیگیری کند ، افزود: ضعف برخورد وزارت کشور در حادثه شیراز مقداری جریانات دیگر را هم جری کرده است . "

انتشار بسیار گسترده اظهارات سید حسن خمینی در فضای رسانه ای کشور و حتی برخی رسانه های اپوزیسیون و ارائه تحلیل های گوناگون و رنگارنگ در آنها دارای چند فصل مشترک خاص بود که از همان ابتدا در سناریوی جریان سیاسی رسانه ای افراطی اصلاح طلب هم گنجانده شده بود .

فصل مشترک همه اخبار ، تحلیل ها و گزارشات رسانه های مختلف اصلاح طلب و اپوزیسیون عبارات بودند از : مقابل یکدیگر قرار دادن جریان حزب الله کشور و بیت حضرت امام(ره) ، ضعف برخورد وزارت کشور با حادثه شیراز ، تخریب وجهه نیروهای حزب الله در سراسر کشور ، فشار مضاعف به وزیر کشور ، برجسته سازی ماجرای شیراز و ... .

مروری بر برخی اهداف انتشار بیانیه مجعول

با مرور مجموعه اخبار و تحلیل های سیاسی اجتماعی چند وقت اخیر به خوبی روشن می شود که سناریوی سیاسی - رسانه ای جریانات افراطی اصلاح طلب در یک هماهنگی ملی و استانی اهداف چند گانه ای را به شکلی خاص دنبال می کردند که در قالب انتشار یک بیانیه مجعول و هیاهو و غوغاسالاری پیرامون آن صورت گرفته است .

برخی از اهداف روشن قابل شمارش در این سناریوی مشکوک عبارتند از : انحراف افکار عمومی از انتصاب قابل تامل مسول ستاد میرحسین به عنوان معاون استاندار گلستان ، کاستن از انتقادات و حواشی مربوط سانحه یاک 40 در سال جاری ، برجسته سازی مجدد حادثه شیراز ، تسویه حساب حادثه شیراز با انعکاس بیانیه ای مجعول از گرگان ، استفاده از جایگاه و ظرفیت یادگار امام(ره) برای تخریب وجهه حزب اللهی ها در کشور ، مقابل یکدیگر قرار دادن جریان حزب الله کشور و بیت حضرت امام(ره) ، فشار مضاعف بر وزارت کشور .

روشن شدن تدریجی پشت پرده ها

با آرام شدن التهاب کاذب فضای سیاسی و رسانه ای کشور پس از گذشت چند روز از اصل ماجرا و فروکش کردن واکنش ها و بازتاب های گوناگون به آن و بخصوص موج سواری و غوغا سالاری مسبوق به سابقه های طولانی از سوی رسانه های افراطی اصلاح طلب ، ابعاد مختلف این سناریوی پیچیده روشن تر می شود .

قطعا بیان و تشریح ابعاد و وجوه گوناگون چنین سناریوهایی از بروز موارد مشابه آن جلوگیری می کند تا فضای سیاسی و رسانه ای کشور و حتی استان ها به برخی موارد ناصواب از این دست آلوده نگردد و به مانعی برای تحقق شعار " همدلی و همزبانی دولت و ملت " در سالی مهم و پر فراز و نشیب تبدیل نشود .

و یقینا آنچه که در میان این دست هیاهوهای بی فایده سیاسی و رسانه ای گم می شود پرداختن به مشکلات مختلف کشور در حوزه های گوناگون و تلاش برای حل آنها و بی توجهی به مسائل اصلی و اساسی مردم بخصوص در حوزه مسائل اقتصادی و معیشتی است .

انتهای پیام /